محل تبلیغات شما

ایـــن چــهـــل نـــفـــر



زنده یاد علی کسمایی نویسنده ، شاعر ، فیلمساز ، بازیگر و مدیر دوبلاژ بود . علی کسمایی پدر دوبلاژ سینمای ایران بود . علی کسمایی بزرگ بود و این بزرگی و آقایی در تمام حرکات و سکناتش هویدا بود . علی کسمایی انسان بزرگی بود که دست زدن به کارهای کوچک و یا کار کردن با آدم های کوچک تر از خودش برایش خفت و خواری نداشت و همین خصلت بزرگ و انسانی در او بود که اجازه می داد آدم هایی مثل من به او نزدیک شوند . با او کار کنند و از وجودش لذت ببرند .
تابستان سال هزارو سیصد و شصت و هشت بود و خوابگاه دانشکده ی صدا و سیما و کوچه ی دوم خیابان پاکستان در میانه های خیابان عباس آباد تهران و همسایگی با خانه ی دکتر فرزین برزویه جراح مغز و اعصاب نامی پایتخت و آشنایی با دو پسر متمول و متفاوتش " آرش " و " بابک " که دومی به دلیل علاقه اش به عکاسی و مجاورت و همسایگی با دانشجویانی که هر کدامشان با یک دوربین عکاسی به گردن دایمآ فاصله ی کوتاه بین دانشکده ی صدا و سیما در نزدیکی سینما آزادی و خوابگاه صدا و سیما را در آمد
جواد آدم کمی نبود . فعال ، اجتماعی و مردمدار بود . با اینکه دانشجوی دانشکده ی صدا و سیما بود و شب ها در شبکه ی سراسری صدا و سیما اخبار شهرستان ها را اجرا می کرد به عنوان معاونت تشریفات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این وزارتخانه مامور شده بود و این اواخر مدیریت هتل آزادی اوین را هم از سوی بنیاد مستضعفان بر دوش او نهاده بودند و این ها همه نشان از درایت،سخت کوشی و مسئولیت پذیری او داشت . با اینکه همسر و دخترانش در مشهد زندگی می کردند و او از دوری آنها که
با صدیقه کیـــــانفر که خداوند رحمتــش کند و زیباترین زوایای بهشت جایگــاهش باشد در فیلم سینمایی " ترانه ی بلند شب" همکاری داشتم و لحظه لحظه ی حضورش برایم خاطره انگیز و به یاد ماندنی بود . او در کنار "جعفر بزرگی" که خدابش رحمت کناد ! نقش ذوج خوشبختت داستان مرا تشکیل می دادند که سوار بر تاکسی در نیمه شبی بارانی در کنازر زنده یاد " رضا آقاربی" نقش اصلی فیلم " ترانه ی بلند شب " و مرحوم " محمد رضا غیاس آبادی" راننده تاکسی که هر چهار نفر آنها دیگر در میان ما

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها